نمی دانم چرا امشب اسمان دلم تاریک است"حتی یک ستاره نمی درخشد"فقط این
تنهاییم است که خود را تحمل می کندو خودش با خودش حرف می زند ناله می زند و
به درد دل های خودش گوش می کند و فقط این قطراط اشک است که از چشمانم نم
نم می بارد و همچون الماس سو سو می کند بله این چشمانم است که ستاره شبم
شده و نور بر دل تاریکم می تاباندو اگر همین نباشد هیچ...
نمی دانم چرا خرابم الودگی مرا از پای در اورده و شرمندگی بیچاره ام کرده نه رو دارم برگردم
و نه می خواهم که بروم مانده ام بین دو راه که چه کنم ؟؟؟
نمی دانم چرا کم رنگ شده ام"از اصلم غافل شده ام و هیچ نمی دانم که چه کنم ؟
نمی دانم چرا باز باران نمی بارد و چرا باز سبزه ها سر بر نمی اورند و چرا همیشه خزان است
مگر بهاری وجود ندارد؟ چرا همیشه اب ها گل الودند و بعضی از ماهی گیر ها اماده...نمی دانم
چرا کوه ها و در یا ها و جنگل ها و بیابان ها دیگر با من حرف نمی زنند!شاید قهر کرده اند و شاید
من با انها قهر کرده ام...
نمی دانم...
نمی دانم چرا نفسهایم به شماره افتاده اند و اهنگ رفتن می زنند و نمی دانم که چرا دلتنگ رفتنم
بله ...همین است... حالا فهمیدم!..!
دلتنگ رفتنم....................
1) طلایئه یک http://sokotesorkh110.persiangig.com/audio/talaiye1.wma
2) طلائیه دو http://sokotesorkh110.persiangig.com/audio/talaiye2.wma
هر وقت گوش می دم اشک امانم نمی ده
حیفم اومد که اگه گوش ندادی از دستت بره
دانلود کنید و گوش کنید .
یا علی